تحلیل موسیقی فیلم| «خوب بد زشت» تنها با دو نت ماندگار شد!+فیلم و صوت
شبکه خبری ایران24 ـ گروه موسیقی: تحلیل و آنالیز فنی موسیقی فیلم «خوب، بد، زشت»، نوشتهای درباره نوآوری صوتی، زبان ملودیک و نقش موسیقی در روایت وسترن اسپاگتی است.
موسیقی این فیلم یکی از شاخصترین و اثرگذارترین نمونههای موسیقی فیلم در تاریخ سینماست؛ اثری که نه تنها جایگاه انیو موریکونه را در میان بزرگترین آهنگسازان سینما تثبیت کرد، بلکه الگوی تازهای برای نقش موسیقی در روایت و ساختار ژانر وسترن به وجود آورد. سرجیو لئونه در این فیلم زبان بصری خاصی آفرید که بر تنشهای طولانیمدت، میزانسنهای اغراقشده، کلوزآپهای افراطی و ضرباهنگ کند بنا شده بود. موسیقی موریکونه با دریافت جدی این زبان سینمایی، به نوعی نقش «نفس دوم» روایت را بازی میکند؛ ریتم، رنگ صوتی، افکتها و موتیفهای او در حکم مکمل ضروری جهان وسترن اسپاگتی است.
انیو موریکونه یکی از مشهورترین و بهترین آهنگسازان سینما بود هرچند که طبق گفته خودش نمیخواست تنها در زمینه سینما مطرح باشد و دوست داشت مخاطبانش او را با موسیقیهایی جدا از سینما هم بشناسند! موریکونه در سبکهای موسیقی کلاسیک، جز، پاپ، راک و فولک فعالیت داشت و توانسته بود در بخش موسیقی فیلم شش بار نامزدی دریافتِ جایزه اُسکار و یک بار خود این جایزه را برای فیلم «هشت نفرتانگیز» دریافت کند!
این آهنگساز ایتالیایی بیش از 400 موسیقی سینمایی و 100 اثر مستقل ساخته است، او اولین آهنگساز تاریخ سینما است که «جایزه پولار» ملقب به نوبل موسیقی را در سال 2010 در سوئد به دست آورد، در سال 2001 روزنامه گاردین انیو موریکونه را موتسارت سینما لقب داد. این استاد موسیقی با کارگردانان بزرگی از جمله «سرجو لئونه»، «کوئنتین تارانتینو»، «جوزپه تورناتوره»، «بردناردو برتولوچی»، «رومن پولانسکی» و … همکاری کرده است. انیو موریکونه 6 ژوئیه سال 2020 در سن 91 سالگی چشم از جهان فرو بست.
در ادامه نگاهی عمیقتر و فنی میاندازیم بر موسیقی ماندگار «خوب، بد، زشت»:
تم اصلی، دو نت ساده با بار معنایی سنگین
تم اصلی فیلم، شاید از سادهترین ملودیهای تاریخ موسیقی فیلم است: دو نت که بهصورت رفتوبرگشت اجرا میشوند و با الهام از زوزهٔ گرگ وحشی شکل گرفتهاند. این سادگی فریبنده، ویژگی بنیادین موسیقی فیلم است. موریکونه به جای طراحی یک ملودی گسترده، از موتیفهای کوتاه و تکرار شوندهای استفاده میکند که فضای خشن، خشک و حیوانی غرب وحشی را بازتاب میدهد. این دو نت در قالبهای مختلف هارمونیک و ارکستراسیونی ظاهر میشوند و هربار معنای جدیدی میگیرند. همانطور که در تصویر پایین مشاهده میکنید، تم اصلی موسیقی فیلم دو نت دولاچنگ «لا« و «ر» و ایست روی همان نت پایه «لا»ی سفید است.

نکتهٔ فنی مهم این است که موریکونه عمداً از «فاصلهٔ پنجم» و «چهارم» که در موسیقی فولکلور و امر بدوی جایگاه دارند استفاده میکند. این فاصلهها، همراه با ریورب پهن و فضای خالی میان جملات، حس دشتهای بیانتها، سکوتهای وحشی و تنهایی انسان را تداعی میکنند.
شخصیتپردازی با رنگ صوتی
موریکونه از ارکستراسیون برای معرفی شخصیتها استفاده میکند؛ شیوهای که بیشتر در اپرا و سمفونیهای روایی دیده میشود تا در موسیقی فیلم. هر سه شخصیت اصلی ــ بلوندی (خوب)، آنجل آیز (بد)، و توکو (زشت) ــ تم مخصوص دارند، اما «این تمها از نظر ملودیک مشابهاند و تنها رنگ صوتی تفاوت ایجاد میکند».
بلوندی / خوب — فلوت
صدای پن فلوت در تم بلوندی، نرم، آرام و انسانی است. فلوت در اینجا نماد اعتدال و خونسردی اوست. از لحاظ فنی، فلوت به خاطر قابلیت اجرای ملایم در دینامیک پایین، حس سکوت و رهایی را منتقل میکند.
آنجل آیز / بد — اوکارینا
اوکارینا سازی خام، ابتدایی و با صدایی تو خالی است. انتخاب این ساز نشان میدهد که «بد» نه یک شر کلاسیک، بلکه شرّی خشک، سرد و مکانیکی است. صدای اوکارینا تداعیکنندهٔ چیزی غیرانسانی و تهی است.
توکو / زشت — وکال و صداهای انسانی/حیوانی
موریکونه برای شخصیت توکو از فریادها، نعرهها و ترکیب اصوات انسانی استفاده میکند. ویژگی فنی این انتخاب، ثبت «مرز مبهم بین انسان و حیوان» است؛ حالتی که توکو را شخصیتی غریزی، لوده، خشن اما زنده نشان میدهد.
این سه انتخاب نشان میدهد که در موسیقی موریکونه، رنگ صوتی اهمیتش از خود ملودی بیشتر است. او با حداقل تغییر ملودیک، بیشترین تغییر معنایی را ایجاد میکند.
نوآوری در استفاده از افکتهای صوتی
موریکونه به جای تکیه بر ارکستر سمفونیک رایج، از صداهای غیرفرمال و غیرسازی مثل شلیک گلوله، سوت انسان، نعره و فریاد، وزش باد، صدای شلاق بهره میگیرد.
ضربههای خشک سازهای کوبهای بومی
این اصوات اغلب با لایههای موسیقایی ترکیب میشوند و مرز میان «صدا» و «موسیقی» را از بین میبرند. از نظر فنی، موریکونه در این فیلم از تکنیک «میلیتاریزم صوتی» استفاده میکند؛ یعنی تبدیل صداهای خشونتآمیز جهان فیلم به عناصر ریتمیک. به همین دلیل است که موسیقی گاهی با تدوین و گاهی با حرکت شخصیتها همزمان میشود.
بهعنوان مثال، در بسیاری از صحنهها، صدای شلاق نه یک افکت جدا، بلکه بخشی از ریتم موسیقی است و نقش ساز پرکاشن(کوبهای) را ایفا میکند. این نگاه نو، موسیقی را به بخشی از فضای واقعی فیلم تبدیل میکند.
نقش سوت؛ صدایی انسانی اما شاعرانه
یکی از برجستهترین نوآوریهای موسیقی خوب، بد، زشت استفاده از سوت انسان است؛ صدایی که در فرهنگهای مختلف معانی متفاوتی چون دعوت، هشدار، بیان تنهایی و صدای راوی خاموش دارد.
موریکونه از سوت برای انتقال مفهوم «انسان در برابر طبیعت» بهره میبرد. سوت بر فراز نماهای باز دشتها، مانند خطی از تنهایی است که در پهنهای از سکوت کشیده میشود. از نظر تکنیکی، سوت به دلیل فرکانسهای بالای خود، فضای خالی میان سازهای بمتر مثل ترومپت و گیتار باس را پر میکند و تعادل صوتی ایجاد میکند.
پیوند موسیقی با میزانسن لئونه
یکی از نقاط قوت همکاری لئونه و موریکونه، درک متقابل زبان هنری است. میزانسنهای لئونه ــ کلوزآپهای طولانی از چهرهها، چشمها، خطوط چروکیده صورت و لحظات انتظار ــ به موسیقی اجازه میدهد تا بدون مزاحمت از حرکت داستانی، نقش نمایشی بازی کند.
در سکانسهایی مثل نبرد نهایی سهنفره در گورستان، موسیقی نه تنها همراه تصویر نیست، بلکه «ساختار زمانی» صحنه را تعیین میکند. ریتم کشیده و تکراری موسیقی، چشمبهراهی و نگرانی را تشدید میکند، تا آنجا که موسیقی به نوعی ریتم تنفسی مخاطب بدل میشود. این کاربرد موسیقی در سینما بسیار نادر است.
ارکستراسیون خلاقانه: ترکیب سازهای محلی و کلاسیک
موریکونه از سازهای بومی سیسیلی، گیتار اسپانیایی، ترومپت، هارمونیکا و اوکارینا استفاده میکند، اما نکتهٔ مهم، نحوهٔ لایهگذاری است: ترومپت برای قهرمانسازی و بیان شکوه، هارمونیکا برای حس گذشته و خاطره، گیتار اسپانیایی برای بیان حرکت و سفر، گیتار الکتریک برای ایجاد رنگ مدرن و خشونت صوتی و این ترکیب نامتعارف، موسیقی را به مرز میان غرب کلاسیک آمریکا و جنوب اروپا منتقل میکند؛ درست همان جایی که وسترن اسپاگتی در آن قرار دارد.
قطعهٔ مارستا؛ هارمونیکا به عنوان راوی
قطعهٔ «مارستا» از لطیفترین لحظات موسیقی فیلم است. هارمونیکا به دلیل ویژگیهای تنبوری و توانایی اجرای ویبرههای طولانی، حس مرثیه و غم را منتقل میکند. موریکونه از هارمونیکا برای بیان رنج پنهان شخصیتها استفاده میکند. از منظر فنی، در این قطعه هارمونیکا اغلب روی گام پنتاتونیک اجرا میشود، که باعث ایجاد حس محلی و فولکلوریک میشود.
تأثیرگذاری تاریخی و الهامبخشی
موسیقی «خوب، بد، زشت» بعدها نه تنها در سینما، بلکه در موسیقی راک، پانک و هویمتال اثر گذاشت. گروههایی مانند رولینگ استونز، رامونز، متالیکا از ساختار ریتمیک، ملودیهای کوتاه و ورودهای ناگهانی ترومپت الهام گرفتند. اجرای زندهٔ ارکستر سمفونیک ملی دانمارک از تم اصلی، بار دیگر نشان داد که موسیقی موریکونه چقدر ظرفیت اجرای کنسرتی دارد و تنها موسیقی فیلم نیست!
چرا موسیقی موریکونه ماندگار شد؟
چند ویژگی کلیدی ماندگاری این موسیقی را تضمین کرده است: اول، سادگی ملودیک همراه با قدرت احساسی، دوم، استفاده از صداهای طبیعی و غیرموسیقایی، سوم، ارکستراسیون خلاقانه و شخصیتپرداز
چهارم، هماهنگی کامل با میزانسن و ریتم فیلم و پنجم، ایجاد قراردادهای صوتی جدید برای ژانر وسترن.
موریکونه با این موسیقی، مرز کلاسیک سینمای آمریکا را شکست و نمونهای از موسیقی «فوقسبک» ارائه کرد؛ سبکی که نه صرفاً محلی است، نه کلاسیک، بلکه ترکیبی از فرهنگها و تجربههاستو همین باعث جهانشمولی آن شده که هر انسانی از هرجای این کره خاکی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
